"-ایتالیایی ها خانواده و کلیسا دارند و به آن می نازند،یهودی ها به سنت هایشان افتخار می کنند.ایرلندی ها به سرزمین شان.حتی سیاهان به موسیقی وآوازشان افتخار می کنند.شما آمریکایی ها چه دارید که پشتتان باشد؟"
"-ما ایالات متحده آمریکا را داریم که شما ایستادید و نگاهش می کنید......"
بخشی از مکالمه ادواردویلسن با شهروند آمریکایی ایتالیایی الاصل..
در چوپان خوب قرار است بدانیم مفهوم اعتماد و امنیت چیست ؟قرار است هدف شکل گیری سازمان سیای آمریکا را درک کنیم و در همین ماجرا مدام توی مخمان برود که همه اینها برای حفظ ملت و دولت آمریکا بوده و هست.
ادوارد ویلسن یکی از افراد مرکزی سازمان سیای آمریکاست که قرار است در این سفر شناساندن با او همراه شویم.خوشبختانه سردی،سکوت و ناملایمتی هایی که او برای از بین بردن انسان ها دارد،آزارمان نمی دهد.می پذیریم که او برای حفظ امنیت در آمریکایی که به او یاد می دهد به هیچکس اعتماد نکن،آدم ها را راهی مرگ می کند؛از نامزد جاسوسه پسرش گرفته تا استادش.
قبول می کنیم که او چاره ای ندارد و نمی تواند حتی به همسرش وابسته شود چون اگر دوستش داشته باشد،باید به او اطمینان کند.
می پذیریم که اول سازمان بونزبرای آمریکا(هسته اولیه شکل دهنده سازمان سیا)و بعد خدا اهمیت دارد.
قبول می کنیم آمریکاست که در جنگ سرد و گرم مغز متفکر و کاردرست ماجراست و اگر اتفاق اشتباهی بیفتد مربوط به خیانت یا اعتمادی است که باید در نطفه خفه شود.
قرار است در تمام این فیلم ماجرا را وابسته به اتفاقات ناامنی ببینیم که سازمان پر قدرت اطلاعات آمریکایی سروسامانش می دهد.ناامنی که حتی در روابط خصوصی خانواده های سازمان جاسوسی آمریکا هم هست اما به راحتی! از بین می رود.
با همه اینها شاید تنها حسی که ازچوپان خوب رابرت دنیرو می گیریم؛همین ناامنی لابه لای زندگی ست که برای خیلی از ایرانی ها آشناست....