« May 2009 | Main | July 2009 »

بایگانی June 2009

June 13, 2009

اعتماد کرده بود

خواهر٢٤ ساله‌ام تحریمی بود. وقتی تا آخرین مهلت روز جمعه در شهر چرخیده و صف‌های طولانی، مردم متبسم و نگاه‌های امیدوار را دیده و اسم مشترکی را شنیده بود که موضوع رای‌شان بوده، بالاخره تصمیمش را گرفت. آن شب از اینکه سه ساعت در خلوت‌ترین صف یک مدرسه ایستاده بود، شاد بود. می‌گفت حق با من است که اگر حضور مردم زیاد شود، احتمال تقلب بسیار کمتر می‌شود.
ساعت‌ها حرف و استدلال من به اندازه چشم‌های خودش و دیدن صف‌های طویل در حوزه‌های رای که به مهربانی مردم مدام اضافه می‌کرد، موثر نبود تا به قول خودش دست از " تفکر احمقانه تحریم" بردارد.

election1.jpg

اما حالا من احساس گناه می‌کنم؛ از اینکه به شعور، احساس و قدرت تحلیل او - حتی در صورت درست بودن آمار- به عنوان یکی از آن سیزده میلیون و اندی انسان که رای داده به فرد مورد نظرش، ذره‌ای احترام گذاشته نمی‌شود و جواب برگه رای‌اش چماق است و ناسزا و خشونت.
نگرانم چون او هم مثل خیلی از هم‌سن وسالانش، دیگر به هیچ فعالیت اجتماعی اعتماد نخواهد کرد.

June 20, 2009

روزهای تلخ

در روزهای جنگ غزه، یک‌بار برای همدردی، به دوست فلسطینی‌ام گفتم: شرایط سخت مردمش را درک می‌کنم.

او آن روزهایی که غزه در آتش می‌سوخت و هیچ راهی برای کمک به مردمش نبود، گفت:« امکان ندارد بتوانی درک کنی؛ وقتی همه مرزهای کشورت بسته است و راهی برای فرار نداری... برق را قطع کرده اند... وقتی دسترسی به تلفن، اینترنت و هیچ فریادرسی نداری... وقتی از درودیوار بر سر مردمت آتش می‌بارد... چطور می‌توانی یک فلسطینی را درک کنی؟»

او با بغض می‌گفت:« چطور می‌توانی درک کنی گلوله و بُمب، جواب این است که کشور و زمین‌ات را می‌خواهی...و زندگی خانواده، فرزندان و نسل بعد برایت مهم است؟ تا به حال شده با دست خالی، طعم ترس را زیر طوفان هلیکوپترهایی که تهدیدت می‌کنند و گلوله‌هایی که از غیب در سینه عزیزانت می‌نشینند، حس کنی؟»

تا امروز، دیگر هیچ‌وقت نتوانسته بودم صادقانه با او همدردی ‌کنم.

June 27, 2009

دروغ‌های واقعی

محمد سعید الصحاف، آخرین وزیر اطلاع‌رسانی در زمان حکومت صدام بود. او در روزهای ورود نیروهای آمریکایی به عراق، هرنوع حمله یا رسوخ " حتی یک آمریکایی بی‌ایمان" را تکذیب می‌کرد.

در کنفرانس مطبوعاتی با حضور خبرنگاران بین‌المللی درحالیکه صدای انفجار بمب تا داخل سالن می‌رسید و دود همه شهر بغداد را گرفته بود، او تاکید می‌کرد که عراق در امن و امان است و عراقی‌ها در حال قتل‌عام مهاجمان هستند و آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها پشت مرزها چاره‌ای جز خودکشی و نابودی خودشان ندارند و ما هم برای این کار تشویق‌شان می‌کنیم.

Sahaf

آقای صحاف، در مدتی که با لباس نظامی و چهره‌ای کاملا جدی مقابل ده‌ها دوربین قرار می‌گرفت با لحنی پر از تحقیر و توهین از "دشمنان" یاد می‌کرد و آمریکایی‌ها را " اوباش و آل کاپن‌هایی" می‌نامید که تصور می‌کنند، می‌توانند به خاک عراق پا بگذارند و بریتانیایی‌ها هم " به یک کفش کهنه نمی‌ارزند."

معروف است که او به خاطر انفجار بمب و تیراندازی، زمانی که نیروهای آمریکایی در عراق بودند، از خبرنگاران عذرخواهی می‌کرد و می‌گفت که باید با اشرار که از خارج می‌آیند مبارزه کنند ولی بغداد همچنان عاری از هر نیروی غیرعراقی است.

اعتماد به نفس صحاف و بلوف‌های رنگارنگش از او چهره بانمکی ساخت که تبدیل به سمبلی در جهان عرب و غیرعرب شد؛ از او به عنوان فرد سمجی یاد می‌کردند که به هیچ عنوان حقایق را تایید نمی‌کند و زیر بار هیچ به اصطلاح " فَکت"ای نمی‌رود.

سعید الصحاف با آن همه انرژی و شور و اشتیاق‌اش هنوز در ذهن خیلی‌ها مانده که روزهای درگیری و جنگ در عراق و پیروزی نیروهای ائتلاف، دروغ را به راحتی به خورد رسانه‌ها می‌داد؛ وقتی از او می‌پرسیدند منابع‌ات برای افشای این اسرار چیست؟ جواب می‌داد: منابع موثق و تایید شده و الجزیره و رسانه‌های عربی را سرزنش می‌کرد، که از آمریکا پول می‌گیرند و خبرهای دروغ می‌سازند.

او حالا با موهای سفید و قیافه‌ای شکسته سال‌هاست که با خانواده‌اش، در امارات زندگی می‌کند. هنوز هم گاهی بعضی رسانه‌ها دوست دارند با او گفت‌وگو کنند. برای این کار او مبلغ زیادی می‌گیرد تا از شرایط آن روزهای سال 2003 در عراق بگوید.
حالا که از او می‌پرسند چرا اینقدر واقعیات را جور دیگری تعریف می‌کردی و کاملا وارونه جلوه می‌دادی، می‌گوید: « من به وظایف‌ام به شکل کاملا حرفه‌ای در حوزه ارتباطات عمل می‌کردم.»

اما او با آن همه دروغی که می‌بافت و در رسانه‌ها به طنز از آنها یاد می‌شد یا جواب‌های نادرستش به سوالات خبرنگاران، هنوز یک شخصیت محبوب، طنز و بامزه است که با ایمان به همه گفته‌هایش مدام تاکید می‌کرد "دروغ" درعراق ممنوع است و صدام هیچ دروغی را در هیچ شکلی برنمی‌تابد.

او هنوز هم معتقد است هیچ چیزی غیر از واقعیات نگفته و این " دشمنان" بودند که به رسانه‌ها پول می‌دادند تا خبرها و تحلیل‌های مورد نظرشان را منتشر کنند.

بایگانی June 2009

نوشته‌های June 2009

May 2009

July 2009

صفحه اول|بایگانی