///
دانشجو بودیم و میخواستیم فقط گیر بدهیم. شاید دلیلش سن و رشته و نگاهمان به زندگی بود.
"طعم گیلاس" را فقط برای این انتخاب کردیم که در سالن از دست کیارستمی حرص بخوریم و به سلیقه هیات داوران انواع جشنوارههای خارجی بخندیم. حتی میخواستیم قبل از شروع فیلم کشف کنیم چرا باید با فیلم ژاپنی" مارماهی" در نخل طلای کن شریک شود؟
شروع کردم به سوتی گرفتن؛ مهمترینش این بود که آقای بدیعی در جواب به کارگر افغان برای غذا میگوید:" املت برایم خوب نیست."
گفتم او که انتخاب کرده بمیرد حالا به دردسرهای کبد و کلیه و بدنش فکر میکند؟
حالا بعد از ده سال که دوباره فیلم را میبینم، اتفاقا ظرافتی را در همین دیالوگ میبینم که چند روزی مشغولم میکند.
حالا همه سوتیهای آن روزهای دانشجویی که در فیلم کشف کرده بودم، در ذهنم تبدیل به نقاط حساس فیلم میشوند.
شاید چون به سن و نگاهی رسیدهام که حالا به جبههگیریهایم در آن سالها میخندم.