شايد ديگر ديدن تصاويري از آوار سنگهاي خرد شده روي آدمها و دستهاي سردي كه از زير خاك بيرون آمده برايتان طبيعي شده باشد. شايد ديگر تمايلي به ديدن چگونگي له شدن آدمها زير آجر و سيمان يا حمل آنها لابهلاي پتو نداشته باشيد. اما چه بخواهيد و چه نه... سالگرد يك زلزلهء مهيب ايراني فرا رسيده و در اين روزها تعدادي از عكاسان عكسهاي آن روزها را دوباره رو كردهاند.
نمايشگاه عكس «لحظهاي و ديگر هيچ» نوعي همنشيني عكسهاي زلزلهء بم و زلزلهء پاكستان است كه هشت عكاس ايراني در آن حضور داشتند.
ديوارهاي خانهء عكاسان قرار است 18 روز اين عكسها را در دو قسمت مجزا نشان دهند.
كنار هم قرار گرفتن دو نمايشگاه عكس در مورد زلزله باعث ميشود كه به اشتراكات مرگ پي ببريد. اما مهمتر اين است كه به اشتراكات ديدگاههاي عكاسان پي ميبريم.
كادربندي عكسها در هر دو زلزله مشابه است. عكاسان لحظههايي را گرفتهاند كه جسدهاي پتوپيچ يا گورهاي تازه كنده شده را نشان ميدهد. درست است كه سوژه در دو نقطهء جغرافيايي يكي است; زلزله... و فاجعهء مهيب اما نوع كادربنديها و عكسها، مثل امضاي يك عكاس مشترك، انگار يك فاجعه را در يك منطقه نشان ميدهد.
عكاسان در بيشتر نماها يا امدادرساني را نشان ميدهند يا به خاك سپردن. گاهي به سراغ مردهها رفتهاند و گاهي زندههاي درحال سوگواري. در اين ميان جسدهاي سرد و خونآلود عنصر ثابت بيشتر نماها هستند. آنقدر كه گاهي مجبوريد چشمانتان را ببنديد تا نماي آزاردهندهء مرگ را نبينيد.
ادامه در سرمايه ...