« بتی و آنجلا | Main | اين حرف ها، ادا نيست ... »

يک اتفاق

هنوز نمی دانم..نفهميده ام...

 از شادی مادر و اشک پدر موقع در آغوش کشيدن دخترش فهميدم که اين اتفاق آنقدر ها هم ساده نيست. اصلا اتفاق نيست ... يک زندگی تازه است با همه کشف و شهود هايي که انتظارش را نداری. با مردی که مطمئنی به انسان بودنت احترام می گذارد و نه وظايف تعيين شده در قرارداد کاغذی !

my Friend's wedding

من فقط عکاس اين عکس هستم ،نه سوژه !  فقط  به عنوان جواب ايميل ها و کامنت ها در اين زمينه ذکر شد.

نمی دانم می توانم آنقدر که ته دلم می خواهد در اين رابطه به چيزهايي که می خواهم برسم يا نه ولی اين را می دانم که آزادی، استقلال و شور بيشتری برای روزهای زندگی ام خواهم داشت...