چشم که می بندم
تو می آيي
تو می گويي
تو می خوانی
من حرف می زنم
تو دور می شوی
و اتاق
روز می شود تاريک
من راه می روم
تو می مانی
و من ...
تو ...
حوصله آدميزاد نداريم
از کتاب" بيدار بمانيم تا نقطه"
مجتبی ويسی
« دوره ما | Main | آقا! پوست کلفتی هم عالمی دارد ! »