« سیاستمداری که مصاحبه را ترک کرد | Main | بهار تهران »

جذابیت عرب

باربارا زنی مسن است. زنی خداناباور. اهل موسیقی و نقاشی. اتریشی است و ساکن سالزبورگ. آدم‌های اطراف‌اش هنرمندان و نویسندگان و فعالان سیاسی هستند. خودش سال‌هاست فمینیست است و تلاش‌اش اجرای تئوری‌های کتاب‌ها درباره زن و مرد. کارش سفر به کشورهای مختلف است و پیدا کردن بهترین آثار هنرهای تجسمی و کشف هنرمندان.

او در سفری به یمن، عاشق راننده‌اش می شود. مردی که بیست سال از او کوچک‌تر است. شش بچه دارد. زن‌اش را کتک می‌زند. کارش لم دادن و خوردن است و ریخت و پاش و نظاره دختران و همسرش که جلوی او خم می‌شوند و زمین پوشیده از ناس‌های جویده و تف‌های غلیظ‌‌اش را می سابند.

بارابارا اما عاشق این مرد جوان می‌شود. می‌پذیرد که مسلمان شود. پنج بار در روز نماز بخواند. حجاب سفت و سختی را بر سرو بدن‌اش تحمل کند. عربی یاد می گیرد. زن دوم مرد یمنی می‌شود که در سفرهایش به اروپا سراغ او می‌رود و امر و نهی‌اش می‌کند که چه بپوشد و چه بگوید.

باربارا رئیس فرهنگستان جهانی تابستانی هنرهای زیبا در سالزبورگ است که دل به این مرد می‌بازد. دست از همه فعالیت های فمینیستی می‌کشد. داروندارش را می گذارد در اتریش و به یمن می‌رود. در خانه‌ای با یک اتاق و یک حیاط کوچک زندگی می‌کند در شرایطی که اجازه ندارد از آن چهاردیواری بیرون برود و با مرد غریبه‌‌ای حرف بزند.

داستان واقعی باربارا موضوع فیلم مستند « جذابیت عربی» است ساخته Andreas Horvath و Monika Muskal.

لینک تریلر فیلم

این دو کارگردان تلاش می کنند در زمانی که ما روزهای واقعی زندگی باربارا را تماشا می‌کنیم، با واقعیت‌های زندگی مردانه شهر صنعا آشنا شویم؛ شهری که بوی زن هم در آن حرام است. خرید و کار و تفریح و گردش و حتی پیاده روی مال مردان است. مردانی که حق خود می‌دانند ساعت‌ها لم بدهند و بجوند و تف کنند و زنان تمیز کنند.
شهری که حصاری است دُورِ همه زنان، برای دیده نشدن و شنیده نشدن. شهری که باربارا انتخاب می‌کند همان جا بماند تا آخر عمر... حتی وقتی نابینا می‌شود...