« تاریخ را خودت بساز | Main | رم و تهران »

ما را چه به بادبادک‌باز؟

امیدوارم کسانی که فیلم بادبادک‌باز* را می‌بینند از آدم‌‌های آویزان از طناب در خیابان‌های ایران، عکس و خبری ندیده‌ باشند.

دلم می‌خواهد کسانی که در سالن سینما بخش ناقصی از تاریخ افغانستان را در این فیلم می‌بینند به عکس‌هایی فکر نکنند که در آنها زنان با زور نیروهای نظامی به مینی‌بوس کشانده می‌شوند تا حجاب و اندازه لباسشان بررسی شود.

هیچ دوست ندارم کسانی که اکتبر آینده تصویر سنگسار مرد و زن در استادیوم ورزشی کابل را تماشا می‌کنند، چیزکی از سنگسار تاکستان ایران در ذهنشان مانده باشد.

خدا کند تا دو ماه و نیم دیگر که فیلم در آمریکا و اروپا اکران می‌شود، کسی بین تماشاگران با وجود صحنه‌های حکومت نظامی و سختگیری به زندگی افغان‌‌‌‌‌‌‌ها، به دستگیری‌ها در ایران، کتک‌خوردن زنان در خیابان و شکل و شمائل نیروی انتظامی و پلیس فکرنکند...

*فیلم بادبادک‌باز ساخته مارک فورستر برگرفته از کتاب خالد حسینی

Comments (5)

من این مطلبتو الآن بعد از دیدن فیلم خوندم. متاسفانه برای من تمام این صحنه‌ها یادآور چیزایی که گفتی بود. فکر نمی‌کنم توی عمرم این‌طوری از دیدن فیلمی اشک ریخته باشم! موقع بیرون اومدن از سینما خارجیا همشون با تعجب نگاه می‌کردن و احتمالا فکر می‌کردن من افغانیم که انقدر تحت تاثیر قرار گرفتم! نمی‌دونستن افغانی نیستم اما همه‌چیش برام آشناست!

بی شک تاریخ بر پوسیذگی اجساد ما قضاوت خواهد کرد.تاریخ هرزه خانه خونینی است که آنها که بعد از ما می آیند تنها بوی باروت و سیاهی دست ها را خواهند دید.اما نمی دانند که چه قدر نسل ها پرپر زدند.
تاریخ را مردم می سازند!اما مردم را که؟ جامعه ای که مثل زیراکس مردمان یک شکل با یک عقیده و فرهنگ و ایده می سازد.
نمک پاشیدی رفیق

با درود
وبلاگتون عالی و کارتون ستودنیه. خوشحال میشم حضور سبزتون و نظرات آموزنده خودتون رو از وبلاگ هم آوا دریغ نکنید. چشم انتظارتون هستم. پیروز باشید

من مست مي عشقم هشيار نخواهم شد // وز خواب خوش هستي بيدار نخواهم شد **** امروز چنان مستم از باده ي دوشينه // تا روز قيامت هم هشيار نخواهم شد **** تا هست ز نيك و بد در كيسه ي من نقدي // در كوي جوانمردي عيّار نخواهم شد **** آن رفت كه مي رفتم در صومعه هر باري // جز بر در ميخانه اين بار نخواهم شد **** از توبه و قرّابي بيزار شدم، ليكن // از رندي و قلاّشي بيزار نخواهم شد **** چون يار من او باشد بي يار نخواهم ماند // چون غمخورم او باشد غمخوار نخواهم شد **** تا دلبرم او باشد دل بر دگري ننهم // تا غمخورم او باشد غمخوار نخواهم داشت **** چون ساخته ي دردم در حلقه نيارامم // چون سوخته ي عشقم در ناز نخواهم شد **** تا هست عراقي را در درگه او بازي // بر درگه اين و آن بسيار نخواهم شد == عراقي همداني

sexetar:

خدا کند اگر روزی پایم را از کشور بیرون گذاشتم رویم بشود بگویم ایرانیم

Post a comment

(If you haven't left a comment here before, you may need to be approved by the site owner before your comment will appear. Until then, it won't appear on the entry. Thanks for waiting.)