« جشن تصویر صمدیان...سال هایی که با او بودم | Main | عکس جا مانده روی دوربینم ! »

جلال آل احمد را از میان نامه هایش بشناسیم

نامه های جلال آل احمد* را دوست دارم چون از نوشته های شخصی و راحتش ،بهتر می توان خود واقعی اش را شناخت.
در نامه هایش به آدم های مختلف آن دوران می توان نگاه و زندگی و ایده آل هایش را پیدا کرد.
در این نوشته ها شعار نمی دهد و تظاهر هم نمی کند...

jalal

اومی نویسد "تمام مملکت دارد می رود به سمت یک نمایش مهوع و دستگاه می خواهد همه را در لوله هنگ سوءظن نسبت به یکدیگر بتپاند"...!

او در یکی از نامه هایش می نویسد:"اصلا بدبختی ما این است که بعد از 20 سال تا کنون هر دو سه سال ،یک بار حرکتی کرده ایم و هر بار چون حرکتی مذبوحانه و نه از سر تصمیم و پشتکار و بی نقشه...و هر بار چنان کشتاری دادیم که جالا دپگر همه صنوف خالی است."

اوصریج می نویسد.بی منت و شجاعانه... او اعتراف می کند به خیلی چیزهایی که شاید هنوز ما جراتش را نداریم:"من حالا دیگرهیچ آدمی را در هیچ عملی نمی توانم به مسخره بگیرم،رد کنم،یا متهم کنم.دیگر همه آدم ها را در هر کاری که می کنند،مجاز و محق می دانم و این داستانی است که مدتی است به آن پی برده ام."

او در نامه هایش به راحتی دوستانش را خر و گاو صدا می کند و به راحتی از موضوع شخصی می گوید که کمک می کند حسش کنیم و بدانیم زندگی معمولی اش مثل خیلی از ما بوده اما ...

در این نامه ها،کمی اذیت هم می شوی؛آنجا که به نیما یوشیج نامه ای پر طعن و نیش می نویسد و او را مدام "دوست پیرشده ام ،آقای نیما" خطاب می کند.
اوبه نیمابدبین است و با ناراحتی انتقاد می کند که چرا دعوتنامه "تهیه مقدمات سفر به بخارست "را امضا کرده که بقیه استادان و مهندس و دکتر ها هم امضا کرده اند؛(اهل قلم هوادار حزب ...)...

جلال به نیما می گوید که آنقدر پیر شده که نمی تواند فکر کند که نباید در جست و جوی هر نوع مستمسکی برای زندگی باشد.

نیما اما پخته و مهربانانه جواب این نامه را می دهد که نشان از سر پرصبر و حوصله اش دارد و هر کدام از طعنه های پرابهام جلال را کاملا شفاف و صریح جواب می دهد.

جلال به جمال زاده که کتاب مدیر مدرسه اش را نقد کرده نامه ای می نویسدو با لحن نیشدار او را محکوم می کند که بعد از سال ها دوری از وطن و غرب نشینی چطور می تواند در مورد فرهنگ مدرسه ایرانی و زندگی معلم ایرانی نظر بدهد.

جمال زاده هم با چنان آرامشی پاسخگوی تک تک اتهام ها می شود که، ... من خواننده راستش...شرمنده می شوم.

جلال در لحن بسیاری از نامه هایش تند هست و بیش ازحدانتظار منقد.اودربیشترمواقع از نقد فقط بربخش های منفی تکیه می کند.

شاید غیر از نامه های دوستانه و خصوصی به آدم های نزدیک،بعضی نامه های کاری اش یک تصویر داشته باشد:اینکه پشت میزی نشسته،سیگار هما لای انگشتانش دود می شود و او با خشونت و ناآرام قلم می چرخاند.

*کتاب نامه های جلال آل احمد را علی دهباشی تهیه کرده... در این کتاب از هانیبال الخاص گرفته تا امیر پیشداد و باقر کمیلی و حسن معرفت و شاملو ،رویاییو... مخاطبان نامه های جلال هستند..مخاطب بخش هایی از تاریخ...

جمالزاده و آن جوان غضبناک ...

Comments (6)

مرجان پورحسيني:

اول فكر كردم در مورد نامه هاي سيمين و جلال در سفر سيمين به امريكا نظر داده ايد . بعد فهميدم منظور كتاب ديگري است . اما توصيه مي كنم اگر اين 3 جلد كتاب را نخوانده ايد ، حتماً بخوانيد كه تازه بعد از عمري كتابهاي جلال و سيمين را خواندن من فهميدم كه اين دو نويسنده بزرگ چقدر عاشقانه همديگر را دوست داشته اند و اين انتظار جلال از بازگشت سيمين آنچنان در سطر سطر نامه هايش لمس مي شود كه من هم بعد از گذشت 54 سال از اين سفر ، همنوا با جلال سال 32، لحظه شماري مي كنم تا سيمين برگردد و جلال همانطور كه خودش مي گويد دور سيمين بگردد...

Nader:

قبلا مطالب شما را مخصوصا در روطنامه سرمایه و چلپراغ دنبال می کردم
مدتی است که مطلب تازه ای از شما ندید ه ام امیدوارم مشغول درس خواندن یا این جور کارها باشید و کار را رها نکرده باشید.

کامران:

چرا! خيلی هم اين عکس دستکاری شده. اگر هم تو نکردی کسی ديگری دستکاری کرده و کراوات جلال آل احمد رو سانسور کردند

سلام آزاده ی عزیز ...ممنون از این معرفی ...این آقای دهباشی هم عجب آدم زحمتکشی است ...

جواد:

راست گفتی آزاده. اين نامه هاشو رو هم ببين
http://www.naghed.net/Maghale_ha/jamalzadeh_aleahmad.htm

مطلب جالبی بود ولی چیزی که توجه منو جلب کرد عکس دستکاری شده جلال که از روی سینه و بخش جلوی آن چیزی پاک شده. چرا ؟

...................

مجید جان...این عکس در اینترنت هست...من هیچ دستی به اون نزدم !؟
آزاده

Post a comment

(If you haven't left a comment here before, you may need to be approved by the site owner before your comment will appear. Until then, it won't appear on the entry. Thanks for waiting.)