مي گويند امروز روز خبرنگار است.برادر بزرگ درياني ها صبح تبريك گفت و اس ام اس هاي نيمه شب تا حالا هم همين را نشان مي دهند.
ما كه كل امروز را با نيم كيلو شيريني كشمشي آرش خوشخو و نيم كيلو نان خامه اي خودم گذرانديم. همه به جاي نان و گوجه عصرانه تحريريه ها با يك دل پر از حرف سر ميزها براي غيبت و تحليل و بررسي ماجراهاي روز... كي دل رفتن به وحدت و پي گيري بهترين هاي مطبوعات را داشت ، نمي دانم...ولي مي دانم امروز ريختند خانه گنجي و خانواده اش را كتك زدند.همين امروز كه ما شيريني خورديم و متلك گفتيم و آه كشيديم براي سال آينده ، همسر او زير مشت و لگد (به قول كيهان) دشمنان و مدافعان آمريكا ، له شد...
حالا هزار بار هم كه تبريك بگوييم و جشن بگيريم و ليلي ويژه نامه خبرنگار دربياورد...چه تفاوتي مي كند امروز با همه روزهاي ديگر...