« روزهای تلخ | Main | امید چیز خطرناکیه »

دروغ‌های واقعی

محمد سعید الصحاف، آخرین وزیر اطلاع‌رسانی در زمان حکومت صدام بود. او در روزهای ورود نیروهای آمریکایی به عراق، هرنوع حمله یا رسوخ " حتی یک آمریکایی بی‌ایمان" را تکذیب می‌کرد.

در کنفرانس مطبوعاتی با حضور خبرنگاران بین‌المللی درحالیکه صدای انفجار بمب تا داخل سالن می‌رسید و دود همه شهر بغداد را گرفته بود، او تاکید می‌کرد که عراق در امن و امان است و عراقی‌ها در حال قتل‌عام مهاجمان هستند و آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها پشت مرزها چاره‌ای جز خودکشی و نابودی خودشان ندارند و ما هم برای این کار تشویق‌شان می‌کنیم.

Sahaf

آقای صحاف، در مدتی که با لباس نظامی و چهره‌ای کاملا جدی مقابل ده‌ها دوربین قرار می‌گرفت با لحنی پر از تحقیر و توهین از "دشمنان" یاد می‌کرد و آمریکایی‌ها را " اوباش و آل کاپن‌هایی" می‌نامید که تصور می‌کنند، می‌توانند به خاک عراق پا بگذارند و بریتانیایی‌ها هم " به یک کفش کهنه نمی‌ارزند."

معروف است که او به خاطر انفجار بمب و تیراندازی، زمانی که نیروهای آمریکایی در عراق بودند، از خبرنگاران عذرخواهی می‌کرد و می‌گفت که باید با اشرار که از خارج می‌آیند مبارزه کنند ولی بغداد همچنان عاری از هر نیروی غیرعراقی است.

اعتماد به نفس صحاف و بلوف‌های رنگارنگش از او چهره بانمکی ساخت که تبدیل به سمبلی در جهان عرب و غیرعرب شد؛ از او به عنوان فرد سمجی یاد می‌کردند که به هیچ عنوان حقایق را تایید نمی‌کند و زیر بار هیچ به اصطلاح " فَکت"ای نمی‌رود.

سعید الصحاف با آن همه انرژی و شور و اشتیاق‌اش هنوز در ذهن خیلی‌ها مانده که روزهای درگیری و جنگ در عراق و پیروزی نیروهای ائتلاف، دروغ را به راحتی به خورد رسانه‌ها می‌داد؛ وقتی از او می‌پرسیدند منابع‌ات برای افشای این اسرار چیست؟ جواب می‌داد: منابع موثق و تایید شده و الجزیره و رسانه‌های عربی را سرزنش می‌کرد، که از آمریکا پول می‌گیرند و خبرهای دروغ می‌سازند.

او حالا با موهای سفید و قیافه‌ای شکسته سال‌هاست که با خانواده‌اش، در امارات زندگی می‌کند. هنوز هم گاهی بعضی رسانه‌ها دوست دارند با او گفت‌وگو کنند. برای این کار او مبلغ زیادی می‌گیرد تا از شرایط آن روزهای سال 2003 در عراق بگوید.
حالا که از او می‌پرسند چرا اینقدر واقعیات را جور دیگری تعریف می‌کردی و کاملا وارونه جلوه می‌دادی، می‌گوید: « من به وظایف‌ام به شکل کاملا حرفه‌ای در حوزه ارتباطات عمل می‌کردم.»

اما او با آن همه دروغی که می‌بافت و در رسانه‌ها به طنز از آنها یاد می‌شد یا جواب‌های نادرستش به سوالات خبرنگاران، هنوز یک شخصیت محبوب، طنز و بامزه است که با ایمان به همه گفته‌هایش مدام تاکید می‌کرد "دروغ" درعراق ممنوع است و صدام هیچ دروغی را در هیچ شکلی برنمی‌تابد.

او هنوز هم معتقد است هیچ چیزی غیر از واقعیات نگفته و این " دشمنان" بودند که به رسانه‌ها پول می‌دادند تا خبرها و تحلیل‌های مورد نظرشان را منتشر کنند.