حرفهای رفتار کن
معمولا کلمه " حرفهای" را از کسانی میشنوم که میخواهند مشکلی را لاپوشانی کنند یا دیگران را در مقابل خودشان کمتجربه و کوچک نشان دهند.
هنوز نفهمیدهام ملاک و معیار " حرفهای بودن" چیست؟ تعداد سالهای زندگی یک آدم، سابقه کارش، تحصیلات، زور یا شعور بیشتر؟
ولی نسبت به این کلمه حساسیت پیدا کردهام؛ با شنیدنش میدانم اتفاق بدی در جریان است که قرار است "غیرحرفهای"ها نظارهگر باشند یا له شوند یا یاد بگیرند چطور "حرفهای" شوند؟
از دید من که با این کلمه یاد دردسر میافتم، افرادی بیشتر از این واژه استفاده میکنند که کارهایشان از اخلاق و شرافت و حتی اصول انسانی دور میشود یا قرار است بشود. گاهی هم موضوع فقط خودبزرگ بینی و اعتماد به نفس هست.
این موقع است که چون صدای اطرافیان درمیآید، باید تذکر دهند یادشان باشد هنوز برخورد "حرفهای" را یاد نگرفتهاند.
تاکید این آقایان و خانمها بر "حرفهای" بودن به هوس میاندازدم که مغازه یا کافه خودم را داشته باشم و هر روز درش را باز کنم و بعد از آب و جارو، منتظر مشتری بمانم؛ مشتریهایی که هدفشان مشخص است.