فکر میکنم ارتباط آرامش پرندگان در فضای شهری اینوریها به آدمهای آرام و راحتش برمیگردد.
هنوز کودکی را ندیدهام که برای پرندهها با هیجان پا به زمین بکوید تا پرواز ترسان آنها را با ذوق نگاه کند.
شاید من ندیدهام، اما تا همینجا به این جواب رسیدهام چرا سگ سیاه همسایهمان یا گربه ملوس روبهرویی همیشه ناآرام بودند و آماده حمله و به هیچکس اعتماد نداشتند.
پسر همسایه بر سر سگش فریاد میکشید و هر روز و شب با خشم، پدرسگ صدایش میکرد، گربه همسایه دیگر هم که با لگد از خانه بیرون انداخته میشد تا صاحبش کمی تنها بماند. زوزه و ناله صداهای مشترکی بود که از خانه آنها بیرون میزد.
اینجا اما بچهها یاد میگیرند چگونه با صبر بایستند تا پرنده به دستهای کوچکشان اعتماد کند و نان را از کف دست آنها نوک بزند.
پرندهها هم یاد میگیرند باید به "آدمهای آرام" اطمینان داشته باشند.
Comments (6)
اگه بدونی از وقتی اين موزيک تو صفحت پخش می شه روزی چند بار میآم اينجا! چقدر با عکس پست آخرت هم همخونی داره. موفق باشی
Posted by ندا | April 1, 2008 4:09 AM
Posted on April 1, 2008 04:09
از پرنده پرسیدن چرا از از دست اون کوچولوئه غذا میگیری و نمی ترسی ؟ گفت اون کوچیکه کنار مادری ایستاده که از دور بهش گفته بود برو ببین چه پرنده های نازی اما یک جای دیگه که بودم مادر به پسر کوچیکش میگفت برو ببین چه پرنده هلی خوشمزه ای
Posted by پیمان دی ماه | March 29, 2008 1:29 AM
Posted on March 29, 2008 01:29
ایرانه دیگه خوب باید از هر لحاظ متفاوت باشه با جاهای دیگه می دونی که چی می گم!!!!
Posted by مانا | March 28, 2008 9:51 PM
Posted on March 28, 2008 21:51
این عکس من رو یاد دو خاطره انداخت یکی موقعی که دانشجو بودم در آلمان و می دیدیم که آمبولانسی برای حیوانات صدمه دیده وجود دارد که مردم با زنگ زدن به آن درخواست می کردند که آمبولانسی برای یک حیوان بیمار یا مصدوم بیاید. دیگری هم تصویر گربه های لنگ کوچه و محله مان در ایران بود که خیلی هم عادی بود.
Posted by Anonymous | March 28, 2008 8:04 PM
Posted on March 28, 2008 20:04
Aks gooyast chi begam
mamnoon
Posted by Anonymous | March 27, 2008 4:58 AM
Posted on March 27, 2008 04:58
پرنده هایشان از آدمهای ما آدم ترند. و یک شهروند و با حقوق شهروندی
Posted by شاهین | March 25, 2008 6:38 PM
Posted on March 25, 2008 18:38