یعنی تو معتقدی هانیه باید کنار علی بی سنتور میماند؟
با آن همه سمی که وجودش را گرفته و دیگر نه از عشق چیزی میفهمد و نه از زندگی کردن چیزی در رگ و پی و استخوانش مانده؟
فکر میکنی به خاطر همه زیباییها و لحظاتی که با هم داشتند، باید بقیه روزهای جوانیاش را پای معتادی میگذاشت که حتی دماغش را هم نمیتواند تنهایی بالا بکشد؟
باید به عشق عشقی که در سرداشتند و حالا فقط از آن تزریق توی رگ مانده و فضله کبوتر، میماند و نمیرفت دنبال زندگی و شور و حال خودش؟
هانیه که تلاشش را کرد علی را برگرداند به همان دوران علی سنتوریاش... نشد که نشد..خودش نخواست که بشود..
پس تا کی باید میماند؟
تا وقتی آن خانه را روی سر او هم خراب کنند یا بشود یک معتاد بیخانمان؟ مثل همان کسی که باید به خاطر روزهای شیداییشان کنارش میماند... همانی که عاقبت چیزی از او نماند غیر از سازی که صدایش، معتادان و دیوانگان را سرشوق میآورد...
تو معتقدی هانیه خیانت کرد؟ به خودش و به هنر، به زیبایی و عشق؟
Comments (16)
آیا ماری می خواست هربریت با در مراسم همراهی کند و لک لباس او را با دست بشوید ؟ ماری بی شک این کاری است که شایسته تو نیست بهتر است به یک دلقک بی اعتقاد اعتماد کنی که تو را صبح زود از خواب بیدار می کند تا به کلیسا بروی حتی در صورت لزوم برایت تاکسی سفارش می دهد
Posted by پیمان | April 9, 2008 11:51 PM
Posted on April 9, 2008 23:51
hanie rahattarin raho entekhab kard avalin rahi ke be zehne har kasi mirese nejete khodesh bedune tavajoh be sarneveshte ali agar vaghean ashegh bood bishtar talash mikard
Posted by negin | April 2, 2008 2:45 PM
Posted on April 2, 2008 14:45
منم با نظرت کاملا موافقم به نظرم کاری که کرد کاملا بر اساس منطق بود. راستی من هیچی هیچی از سینما نممی دانم اما به عنوان یکی بیننده دوست داشتم فیلم کمی حقیقی تر تمام می شد. چند درصد از این آدمها می توانند پاک شوند و به جامعه برگردند؟
Posted by Mehdi | March 26, 2008 8:39 PM
Posted on March 26, 2008 20:39
باید میرفت چون ما همیشه با این سوال خودمون توجیه میکنیم (مگه من چند بار زندگی می کنم)ولی احساس می کنم وقتی به شوهره دومش داشت علاقه مند می شد هنوز در مورد اعتیاد علی مطمئن نبود؟؟؟؟؟
Posted by پوریا | March 25, 2008 11:32 AM
Posted on March 25, 2008 11:32
age tanha miraft khianat nabood.vali age vaghean ashegh bood dar hozoore eshghesh khodesho be yeki dge nemibakhshid..
Posted by nika | March 12, 2008 1:21 AM
Posted on March 12, 2008 01:21
سلام دوست جون
ديگه ايميل ندادي.
نه موافقم. اين دنيا خيلي عجيبه. واسه اينكه چيزي به دست بياري بايد چيزي از دست بدي. همه چي با هم نميشه. هانيه بايد ميرفت تا علي بفهمه كه چي داشته و حالا دريغ كه نداره.
فهميدن هميشه كار راحتي نيست. اين دنيا هم واسه قرباني كردن آرزوهاي خودمون نيست به قيمت يكي ديگه.
Posted by ندا | March 9, 2008 4:19 PM
Posted on March 9, 2008 16:19
avalan inke aghaye javid doomade ayande nabood...aslan hanie ghasde ezdevaj ba javido nadasht, hadafesh chize digei bood....
vaghean khaste shode bood......
ama age man boodam ta akharesh sayamo mikardam...ama na be har gheymatii.....
shayaadam hanie bahaye ziadi bare in karash dade bood...bishtar arzesh nadashte
Posted by dooste hamishegi | March 8, 2008 8:12 PM
Posted on March 8, 2008 20:12
ba leyli movafegham! shayad agar nemiraft ali bisantoor dobare ali santoori nemishod!
Posted by solmaz | February 26, 2008 11:23 PM
Posted on February 26, 2008 23:23
نه
اتفاقا خيلي كاره خوبي كرد كه رفت
لي لي
Posted by لي لي | February 18, 2008 11:55 PM
Posted on February 18, 2008 23:55
چه بی تفاوت بازی کرد هانیه آنحا که علی سنتوری بالا تپه ها دید و بعد به پدرش زنک زد. هانیه خسته شد یا تمام سعیش برای درست کرد سنتوری کرده بود؟
Posted by نوید | February 18, 2008 9:16 AM
Posted on February 18, 2008 09:16
قصه گم شدن آدم ها از دم الهي، قصه اي است به قدمت تاريخ. در حقيقت از همين جا بود که قصه دوري ها شکل گرفت و غصه بخشي از زندگي مان شد. ما فراموش کرديم که به راستي که بوديم که چه بر سر مان آمد؟ اکنون کجا هستيم و به کجا خواهيم رفت؟ هم نشيني با خدا افسانه شد و هم دمي با او خيال. «من» ها به شکل ها مختلف به رقص در آمدند و به خود نمايي پرداختند؛
Posted by ایلا | February 17, 2008 10:58 PM
Posted on February 17, 2008 22:58
فکر کنم علت اینکه هی آدم خیال می کنه که هانیه خیانت کرد این بودش که داماد جدید خیلی ضایع بود !
اگه یکی بود به دلنشینی بهرام رادان ، همه چی حل بود !
Posted by Amir | February 17, 2008 7:41 PM
Posted on February 17, 2008 19:41
پس شما هم بي اخلاقي كردين و فيلم را دانلود كردين و دارين تماشا مي كنين و نكردين حتي يك عذرخواهي بابت دزدي تاون بكنين. شما كه روشنفكرين واي به حال بقيه
Posted by ممد | February 17, 2008 5:44 PM
Posted on February 17, 2008 17:44
دوست محترم
دوگنبد خبرخوانی آنلاین است که به کمک فیدبرنر و گوگل ریدر نوشتههای تازهٴ وبلاگها و همچنین اخبار فارسی را جمعآوری و منتشر می کند. پیوند سایت / وبلاگ شما به سایت دوگنبد اضافه شده. لطف متقابل شما موجب سپاس و امتنان خواهد بود:
http://www.dogonbad.com
Posted by دوگنبد | February 17, 2008 5:03 PM
Posted on February 17, 2008 17:03
سلام سایت جالبی بود .
Posted by Arash Hamidi | February 17, 2008 5:01 PM
Posted on February 17, 2008 17:01
Ari....Haniyeh khiyanat kard...be khudash va be eshgh va honare zistan! darigh!!
Posted by Hamzad | February 17, 2008 3:19 PM
Posted on February 17, 2008 15:19