« لورکا و مادرید | Main | کوردوبا؛ شهر نارنج‌ها »

عکاسی کلیشه‌ای مد که حالت را بد نمی‌کند

وقتی می‌خواهی از مراسم مد عکس بگیری، دیگر باید چه زاویه و نگاهی داشته باشی که کلیشه‌ای نباشد؟ می‌خواهی در عکس نشان دهی مدل‌ها چقدر زیبا هستند یا لباس‌ها چقدر خاص‌اند یا تو چقدر حرفه‌ای هستی که می‌توانی عکس را از پشت یک لیوان آب یا بادبزن یک تماشاگر یا در حال کله‌معلق زدن بگیری؟

lemoniez
هفته مد لندن/تابستان 2007/ تایم

وقتی هم ساده و راحت عکس می‌گیری به نظر می‌رسد شده شبیه همه عکس‌های کلاسیکی که از هفته مد گرفته‌اند. برای اینکه همان حرف قدیمی را با تصویر خودت بگویی، چه انتخابی داری؟

turning heads

تایم در شماره اخیرش عکس‌هایی از هفته مد لندن دارد.عکس‌های شاهکاری نیستند اما مرا به این فکر انداختند، در این روزگار که دیگر حالت از دیدن عکس‌های تکراری و کلیشه‌ای مد به هم می‌خورد، هنوز هم کسانی هستند که ساده عکس می‌گیرند.

یعنی طوری کار می‌کنند که از قر و قنبیل لنز و بازی‌های دوربین خبری نباشد؛ عکاس منتظر شده تا حسی، اتفاقی، لرزشی یا ترکیبی روی صحنه شکل بگیرد و همان را دریابد.
عکس‌ها را که ببینید چیز زیاد جدیدی دستگیرتان نمی‌شود اما حداقل، رنگ و نور و کش و قوس صحنه در کنار مثلا حرفه‌ای بازی‌های عکاس روی اعصابتان، کت واک نمی‌رود.

Comments (3)

آزاده جان بعد از ديدن 2 مبحث تازه رسيدم به اينهمه مقاله و ديدم كه شما عكاس هستي موفق باشي

خانه ام آتش گرفتست
آتشی جانسوز
هر طرف می سوزد این آتش
پرده ها و فرش ها را
تارشان با پود
من به هر سو می دوم گریان
در لهیب آتش پر دود
وز میان خنده هایم تلخ
و خروش گریه ام ناشاد
از درون خسته سوزان
می کنم فریاد ، ای فریاد
خانه ام آتش گرفتست
آتشی بی رحم
همچنان می سوزد این آتش
نقش هایی را که من
بستم به خون دل
بر سر و چشم درو دیوار
در شب رسوای بی ساحل
وای بر من
وای بر من
سوزد و سوزد غنچه هایی را که پروردم
بدشواری در دهان گود گلدان ها
روز های سخت بیماری
از فراز بامهاشان شاد
دشمنانم موزیانه خنده های فتحشان بر لب
بر من آتش بجان ناظر
در پناه این مشبک شب
من بهر سو می دوم گریان
از این بیداد می کنم فریاد ، ای فریاد
وای بر من همچنان می سوزد این آتش
آنچه دارم یادگار و دفتر و دیوان
وانچه دارد منظر و ایوان
من بدستان پر از تاول
این طرف را می کنم خاموش
وز لهیب آن روم از هوش
زان دگر سو شعله برخیزد ، بگردش دود
تا سحرگاهان که میداند
که بود من شود نابود
خفته اند این مهربان همسایگانم شاد در بستر

صبح از من مانده بر جا : « مشت خاکستر »
وای آیا هیچ سر بر می کنند از خواب
مهربان همسایگانم ازپی امداد
سوزدم این آتش بیداد گر بنیاد

يك موقعيت‌هايي هست كه بالا بري پايين بياي كليشه هستند. عكاسي مد هم يكي از همان هاست. ببين همون قر و قمبيل هاي عكاسي مد هم كليشه شده. من فكر مي‌كنم موفق ترين عكس هاي مد ساده ترين و رسمي ترين هاشون هستند.

Post a comment

(If you haven't left a comment here before, you may need to be approved by the site owner before your comment will appear. Until then, it won't appear on the entry. Thanks for waiting.)