امروز هفتم خرداد است ومن در یکی از حالت های سستی و افت هستم که باران ریز آن طرف پنجره مشقتش را بیشتر می کند.
می توانم روی ده سال آینده حساب کنم؟
آن زمان دیگر کدام یک از بخش های دوست نداشتنی زندگی جزئی از داشته های روزانه ام می شود؟مثل همین چای کیسه ای یا کرم دور چشم...مثل ساندویچ ژامبون یا کافه نشینی ...مثل صابون مایع که لیزی اش رو دوست نداشتم؟
شاید هم عقربه های ساعت روی هفت صبح که روزگاری حالم را دگرگون می کرد اما حالا عادتی شده که ببینمش،هر روز..شاید قبل از هر انسان دیگری و هیچ حس نفرتی را لابه لای وجودم نمی کشاند.
شاید ده سال دیگر هم دیدن مه وعابران با چترهای رنگارنگ روی سرشان از پشت پنجره، وقتی در گرما نشسته ای و کتابی در دست داری که نمی خوانی،لذتی نداشته باشد.
شاید آن زمان هم دلم رشد بخواهد و اینکه چیزها را به خاطر بسپارم و به موجودی حساس و زنده تبدیل شوم.
Comments (8)
وب سايت اطلاع رساني جبهه مشاركت تهران با نام طراوت راه اندازي شد
Posted by طراوت | May 31, 2007 3:29 PM
Posted on May 31, 2007 15:29
زمان همیشه آبستن چیزهایی است که که وقت تولدشان شگفت زده آه می کشی.
وقت گذر زمان چشم که باز می کنی دوباره آه می کشی. اهی همراه با حسرت که چه زود رفت و چه زودتر می رود. 10 سال دیگر کی زنده و کی مرده.موفق باشی خواهرم.
Posted by محمد یوسفی | May 31, 2007 12:43 AM
Posted on May 31, 2007 00:43
10 sal pish ke mese hala naboodam, pas 10 sal dige ham ...kheili chiza avaz mishe... vali shayad niaz be pishbini nabashe.
Posted by pooneh | May 30, 2007 9:12 PM
Posted on May 30, 2007 21:12
و ما همچنان دوره می کنیم
شب را
و روز را
هنوز را
"ا-بامداد"ا
Posted by وحید | May 30, 2007 5:26 PM
Posted on May 30, 2007 17:26
از آن دسته وبلاگهایی بود که اسکروال لار به کار می آید برای بالا تا ژایین صفحه
Posted by مریم بانو | May 29, 2007 7:47 PM
Posted on May 29, 2007 19:47
ده سال دیگر....؟ برای من خودش یک عمر است. بلکه هم بیشتر....
Posted by حمید | May 29, 2007 12:31 AM
Posted on May 29, 2007 00:31
ای موجودمسخره چای نخور
باز تو نشستی خونه اوهام بافتی؟ شاعر شدی؟
پاشو برو یا از زندگی لذت ببر یا خودتو بنداز توی کانال
..................
آزاده:
انداختم
Posted by میم نون | May 28, 2007 11:06 PM
Posted on May 28, 2007 23:06
سلام بانو
ما کلی روز پیش یک ایمیل فرستادهایم. این هم که جوابی ننویسیم، جوابیست.
ما را بیجواب گذاشتن شرط صفا نیست. به وفا سوگند.
ارادت
.........................
آزاده
:من مخلصت هم هستم و خدا گواه اگر حتی ایمیلکی رسیده باشد! ما گوشه ایمیل شما را سرمه چشم م کنیم بزرگوتر
Posted by قاصدک* | May 28, 2007 8:01 PM
Posted on May 28, 2007 20:01