« پريد... ! | Main | هلی کوپتر سقوط کرد ولی شما خفه شويد لطفا »

ماجرای دو روز پيش

از آنجايي که همچنان از پريدن کل پست قبلی اعصاب ندارم ،فقط يکنکته را که فکر می کنم ضروری باشد می گويم:

کل اين مراسم در عرض دو روز شکل رسمی و واقعی به خودش گرفت.راستش دلم گرفت وقتی ديدم يکی از بچه های شرق که فقط ده دقيقه آخر مراسم را ديد ...و بدون يادداشت کردن يا حتی گوش دادن به ماجرا و سخنرانی ها به سرعت  رفت ، بدون درک واقعی ماجرا ،  می نويسد: "خبرنگاران و عكاسان اعتراض داشتند اما نه آنگونه كه مشكلى از اصحاب رسانه حل شود. خبرنگاران معترض بودند كه چرا مشكلشان مرتفع نمى شود. اما خود خبرنگاران اين نكته را ناديده گرفتند كه از تريبون استفاده كردند تا تنها خواسته هاى غيررسمى داشته باشند و يا شعر، قطعه ادبى و يا مرثيه اى براى دوستان و همكاران خود قرائت كنند. "

کاش او و کسانی که اينطور فکر می کنند،  زودتر می آمدند و می ديدند که بچه ها تا آخرين لحظات روی مقوا ها تسليت و پيام می نوشتند، عکس ها را می چسباندند و ظرف خرما  پر می کردند...کاش اين بی انصافی و بيرون گود نشستن را نداشتيم که به راحتی کل مراسم خودجوشی را که در آن جای سوزن انداختن نبود با اين جمله که خيلی ها اول مراسم ،  آن را ترک کردند، زير سوال ببريم. به هر حال اين مراسم آنقدر حرمت داشت که بزرگان عرصه ارتباطات و حتی شاخص های سياست آمدند و در آن حرف زدند.

مهم نيست..مهم اين است که همه چيز با سرمايه اندک يک جمع کوچک برگزار شد و آنقدر قدرت داشت که دوستان و حتی رقيبان را کنار هم جمع کند. خسته نباشید پرستو،آسيه،ساناز، معصومه، آرش و آرش!، حميدرضا،سينا، مهرنوش، گيسو و همسر گرامی اش و ... و ... 

راستی اين متن اشک همه را درآورد ..حتی معتمدنژاد ...