روزانه صحنه های تاثيرگذار زيادی را می بينيم که اگر واقعا عکاس باشيم در ثبت آن لحظه درنگ نخواهيم کرد. عکاسی از مسائل معنوی و مواردی که ذاتا به در روح و درون آدم ها برمی گردد ، نه تنها کار سختی است بلکه اگر ذره ای اشتباه کنيم ، تصوير دلنشينی نخواهيم داشت.
تايم در يکی از شماره های 2004 به بحث ايمان و نگرش مردم به ايمان پرداخت و
عکس هايي را انتخاب کرد که آرامش و زيبايي حاکم بر آنها ، روح بيننده را دگرگون می
کرد.
جاک فيزتيک يکی از آن عکاسانی است که در گردآوری اين مجموعه به تايم کمک کرد. او با پسزمينه مذهبی و ديدگاه شخصی اش به مساله مذهب تا به حال عکس های زيادی در اين زمينه گرفته که معمولا جوايز مختلفی را نصيبش کرده.
يکی از
عکس هايی که برايش شهرت زيادی را به ارمغان آورد ماجرای عجيبی دارد : او ماموريت داشت تا از خانه ای که در يکی
از شهرهای اطراف در آتش می سوخت ،عکاسی کند. او به محض اينکه رسيد متوجه شد آتش تحت
کنترل درآمده ولی يک مشکل وجود داشت ؛ يکی از بچه ها فرياد می زد که سگ های کوچکش
در آتش مانده اند و می خواست به محل برگردد تا نجاتشان دهد. بالاخره توله سگ ها
پيدا شدند ولی خيلی دير. آنها بر اثر دود خفه شده بودند. دختر بچه با صورتی خيس از
اشک يکی از آنها را در آغوش گرفت .
جاک لحظه
ای درنگ کرد. زمان سختی بود . او تحت تاثير احساسات زيبای دختربچه شک داشت.. ولی
ناگهان کليک کرد. اما پدرومادر و همسايه ها از اين کار او به شدت عصبانی شدند و بر
سرش فرياد کشيدند که تنهايشان بگذارد.
روز
بعدعکس در نشريه تريبون چاپ شد و ساعتی نگذشت که در ميان شبکه های تلويزيونی و
کانال های مختلف نشان داده شد. اين عکس به دليل نشان دادن حاشيه ای قوی از يک آتش
سوزی عظيم هم از نظر زيبايي شناسی و هم ديد عکاس بيش از همه عکس هايي که آن شب از
حمله های شعله آتش به ساختمان گرفته شده بود، تاثير گذاشت. همان زمان سيل کمک های
مردمی و غذا و لباس برای کسانی که در آن خانه زندگی می کردند، فرستاده شد.