يک هفته منتظر بودم تا فيلم را ببينم. می خواستم ببينم با دوبله فارسی چه بلايي سر شاوشانک می آورند و چند نفر را خواهر و برادر هم می کنند. انتظار کشيدم تا اينکه از ساعت 10:30 شب تا 1 نيمه شب برادر ! جواد طوسی حرف زد و گفت و تمجيد کرد و من مدام منتظر بودم تا دارامونت را با کيميايي مقايسه کند و چاقو کشی ها را تقليدی از روند فيلمسازی دهه 30-40 کيميايي بداند ...!
و درست زمانی که سکانس اول شروع شد ...آنقدر مثل بايسيکل ران چشم هايم را با چوب کبريت باز نگه داشته بودم که بريدم... يک روز با 4-5 ساعت پياده روی را گذرانده بودم و نای فيلم ديدن نداشتم. فقط توانستم بفهمم که جلال مقامی به جای تيم رابينز حرف می زند ... تيم موقع کشتن همسرش خسته و گيج بوده( البته نه از الکل و مشروب ..فقط يک خستگی ساده !) ، مساله خيانت نبوده بلکه يک ناراحتی ساده بعد از يک دعوای معمولی خانوادگی بوده! و .... و بقيه ماجرا را در خواب ديدم...
کسی می داند که مساله آن مرد همجنس باز در زندان را چطور در دوبله حل کرده اند ؟ از همه مهم تر ..پوستر زنان نيمه لخت هنرپيشه روی ديوار سلول ها!