خبرنگار برنامه پارازیت در شبکه خبر به مدرسه پسرانهای در تهران رفته. بچهها سرشار از انرژی و عشق فوتبال بعد از یک نمایش دویدن و پاس دادن توپ برای بینندگان، با لباس ورزشی پشت نیمکتهای قهوهای و خاکستری مدرسه به زور نشستهاند تا نوبتشان برسد و سوالی از " فوتبالیهای حرفهای" بپرسند.
بعضی قبلا به سوالشان فکر کردهاند و و در مورد اینکه "چطور میتوانند قهرمان آسیا شوند"، میپرسند. بعضی هم در همان لحظه چیزی به ذهنشان میرسد.
پسربچه با گرمکن سبزرنگ سعی میکند میکروفن را محکم از خبرنگار بگیرد ولی او اجازه نمیدهد بچه هشت، نه ساله مستقل میکروفن به دست جلوی دوربین بایستد. برای همین پسرک هول شده و سوالاش را فراموش میکند اما بقیه که زمان را برای خندیدن به جملات دستپاچه و بریده پسرک پیدا کردهاند، از پشت نیمکتها بلند میشوند، داد میزنند و سوالشان را میگویند.
خبرنگار ناگهان میکروفون را عقب میکشد و فریاد میزند:« مگه نگفتم ساکت بشینین تا من بیام پیشتون..ساکت...میگم ساکت شو...برو بشین سرجات بچه...»
تمام این صحنه پر از فریاد، به فرمان آوردن، تحکم و توهین - که ضبط شده است، نه زنده - رو به دوربینی اتفاق میافتد که او چند دقیقه قبل با لبخند جلویش ایستاده بود و از گزارشش در مورد بچههای عاشق فوتبال در مدارس ایران و بازیکنان " گل کوچیک" در کوچهها میگفت که باید قدرشان دانسته شود و حواسمان به روح و خواسته آنها باشد؛ چون " سرمایههای ورزش" ایران هستند.
Comments (2)
آزاده عزیز مثل همیشه خوب می نویسی. نگاهی که در مورد طنز کلاه قرمزی در عید داشتی به من برای نوشتن مقاله مطبوعات و کودک کمک کرد. من هفتگی وبلاگتو می خونم یکجا هم نظر میذارم :)
راستی به هر حال مهم اینه که ما باز هم رای می دهیم بعضی وقت ها از این اعتماد به نفس خودم خندم می گیرم
Posted by لادن | May 13, 2009 7:56 PM
Posted on May 13, 2009 19:56
سلام
خیلی جالب بود. اگر لینکی از آن را هم بتوانید یاجا بگذارید خیلی ممنون میشوم
///
آ: متاسفانه چیزی پیدا نکردم
Posted by Anonymous | April 17, 2009 2:30 PM
Posted on April 17, 2009 14:30