« من و دوست غولم | Main | کوبای گمشده و بدون چه گوارا »

چه دل گنده ای؟

می گوید:خوش به حالت که دلتنگی را بلد نیستی.

Missing

می گویم:به خودم یاد دادم ،یادم برود دلتنگی برای نشانی وآدم ها و چهره ها چه طعمی دارد.

اشک خواهرم را بین خطوط نامه اش می بینم.روی همین شیشه.اما هنوز نمی دانم چرا باید دلم تنگ شود؟چه کاری از دست دلتنگی بر می آید؟

Comments (8)

فرزانه:

سلام آزاده عزیز
دلم برات تنگشده ، کجایی دختر خوب، می دونم به قول خودت از دلتنگی کاری بر نمیآد ولی دله دیگهه.... وقتی یاد آزاده می افته دلش تنگ می شه ، به هر حال دلم برات تنگ شده و ازت بی خبرم .. تو دوست با وفا و دوست داشتنی من بودی وهستی الان کجایی....

سيما:

دل ادما اگه تنگ نشه كه ديگه دل نيست...ولي كاش مي تونست ياد بگيره كه بعضي موقع ها دل تنگي بهتر از بودن و سوختنه ...

سلام. راست میگه هرکی میگه دل گنده ای.
از غم فراق هم کاری بر نمیاد ولی مگه دست خود آدمه؟

salam man ba ejazat matlabet dar morede marilyn monroe ro to weblogam gozashtam.
good luck

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دل تنگ شدی؟
باز کن پنجره ها را
و بهاران را باور کن

ali:

واقعا خوش به حالت... چرا من هم با اینکه نمی دونم چرا دلتنگ می شم یا حتی نمی دونم چه کاری از دست دلتنگی بر میاد دلتنگ می شم؟
نمی دونم...

من دلم براي همه تنگ مي‌شود. براي خودم ،خاطرات كودكي،تو كه نوشته هايت را مي‌خوانم، خط خطي هاي خودم... نه دروغ گفتم ! تنگ نمي شود

goli:

یعنی شما هم مثل من یک دونه دوست غول جون داری ؟
بعد یعنی این دوست غولا یکی هستن یا فامیلن ؟!
شما هم دوست غولت رو مثل من دوست داری ؟
من براش سه روز ÷یش نامه نوشتم ! شما هم نامه مینویسی براش !؟

Post a comment

(If you haven't left a comment here before, you may need to be approved by the site owner before your comment will appear. Until then, it won't appear on the entry. Thanks for waiting.)