می گوید:هنوز هم از صدای غرش پاترول دلم می لرزد .
اولین بار ،دبیرستانی بود.برای کافه گلاسه کافه نادری دلش لک می زد.پیراشکی نصرت را گرفت و رفت داخل کافه.او برای همین هوس کوچک نوجوانی، بیست ضربه شلاق خورد.
.می گوید پاسدارها ریختند داخل کافه و همه را جمع کردند و بردند..مرا هم با کیف و مقنعه مدرسه بردند و مادرم را خواستندتا جلوی چشم او شلاقم بزنند.دلیلش را هیچ وقت نفهمید.آن موقع 16سال داشت...
چهار سال پیش هم خبر دادند در دادگستری رشت است.مادرش هم با او بود وقتی گرفتار شد.تعطیلات تابستان را می گذراندند.چند صد هزار تومان گرفتند تا آزادش کنند بعداز یک شب.صندل پوشیده بود با لاک سفید روی ناخن های پا.
سه سال پیش در تقاطع تجریش و شریعتی ،زن چادری جلو آمد.روزهای افسردگی اش بود.همه زندگی اش را گذاشته بود برای رفتن از ایران.زن با خشم از چتری روی پیشانی اش گفت که هرزگی را به نمایش گذاشته.از شال آبی روی موهایش که مردها را جذب می کند و از رنگ مانتویی که اغواگرانه است.
وقتی خوب فکر می کنم می بینم او زیبا بود.خوش اندام و دلنشین.هر چه می پوشید به طنازی و ظرافتش اضافه می کرد.کافی بود رنگ هارا عوض کند؛به جای قرمز،سبز بپوشد یا حتی سیاه..باز هم دلربا بود.
به او گفته بودم همه این مشکلات به خاطر زیبایی توست دختر ...برای همین است که بهترین طعمه برای حقیر شدن و امر به معروف آن پاترول سوار ها و این مینی بوس ها هستی .
او رفت؛از این کشور رفت ،ولی می گوید هنوز صدای غرش ماشین ،یادش می اندازد نباید و بایدی وجود دارد.
مانند او زیادند..زنانی که بزرگ ترین دلیل تذکر و تعهد گرفتن از آنها،زیبایی شان است....
می خواهید چه بکشید بر سرشان؟ می خواهید چه کنید تا این زیبایی را مخفی کنید؟
Comments (28)
kheily ali bod kheily khoob neveshty omidvaram hamechiz yeroozi be halate mamoolish bargarde
doost daram bahat doost besham man sepideh 18 az esf hastam, manam too daneshgahi ke daram dars mikhonam alan hamin ozae eftezahe khoda faghat sabr bede
Posted by sepideh | September 26, 2008 2:08 PM
Posted on September 26, 2008 14:08
khosh hslam ke azad shodi.khosh be halet.
Posted by ashena | October 17, 2007 12:25 PM
Posted on October 17, 2007 12:25
be nazam ghyrat eirani at ra ke be khater yak rusary wa ya yak jurab keshva rash ra tark wa alfarar be ...
Posted by Anonymous | September 23, 2007 9:01 PM
Posted on September 23, 2007 21:01
حرفهای تو هر کسی را یاد انسانهای نخستین میاندازد
امیدوارم خوب شی!
Posted by بهروز | August 8, 2007 9:50 AM
Posted on August 8, 2007 09:50
آری مساله اصلی حسادت عده ای زشت و بی سر و پاست
Posted by وحید | June 22, 2007 12:51 PM
Posted on June 22, 2007 12:51
tof b in mamlekat!! y kari konim! man k to mashinam ye kise daram k ashghalamo mirizam toosh! az kenar in gashta k rad misham hamasho mirizam kenare ina! biayd hame hamin karo bokonim! ino b hame begim
Posted by sanaz | June 5, 2007 8:52 PM
Posted on June 5, 2007 20:52
قابل توجه جناب سردار طلائی و همه مامورین نیروی انتظامی که ظاهرا باید پاسدار حفظ امنیت اجتماعی باشند:
پنجشنبه 27 اردیبهشت ، عصر ساعت 5:30 بعد از ظهر من خودم شخصا" شاهد صحنه ای در مقابل پارک دانشجو ، چارراه ولی عصر بودم که باورم شد چطور غیرت مردهای ایرانی چقدر واژه بی مفهومی شده و چطور .... ایرانی ها رو کشیدند.
نیروی انتظامی ( ماموران مرد ) به 3 تا دختر که از نظر ظاهر میشه گفت در حد معقولی نسبت به خیلی های دیگه که داشتند عبور میکردند بودند ، و دختر چون ظاهر نامناسبی نداشت در مقابل حق خود جلوی اونها ایستاد ، مامورین مرد به زور دختر رو گرفتند و صحنه بسیار زشت و زننده را ایجاد کردند. افراد هم فقط تماشاچی بودند.
این اخبار رو هم داشته باشید:
یکی باید جلوی اینها را بگیرد. مثلا نیروی انتظامی و برادران حراست قصد دارند امنیت اخلاقی و اجتماعی ایجاد کنند. حالا ادعا بخورد توی سرشان. نیروی انتظامی تهران اعلام کرد که سه مامور نیروی انتظامی ورامین به یک دختر 28 ساله که به عنوان بدحجاب بازداشت شده بود، تجاوز کردند. یک دختر اصفهانی هم پس از آزاد شدن از بازداشت نیروی انتظامی خودکشی کرد. در کرمانشاه هم هفته گذشته معاون حراست دانشگاه به یک دختر دانشجو تجاوز کرده بود. ....
Posted by رضا | May 18, 2007 11:45 AM
Posted on May 18, 2007 11:45
salam !
Posted by دونفره | May 10, 2007 6:18 AM
Posted on May 10, 2007 06:18
hmm
hamine
:|
motasef bayad bood
Posted by sina theory | May 9, 2007 2:53 PM
Posted on May 9, 2007 14:53
4 یا 5 سال بیشتر نداشتم که با بلوز و شلوار می رفتم کودکستان.اونقدر کله شق و یه دنده بودم که حاضر نمی شدم مثل بقیه دختر ها مانتو و مقنعه بپوشم.ولی روزی رو که مادرم رو مجبورکرئن مانتو تنم کنه خیلی خوب یادم.من شدیدا" مقاومت میکردم و کتک می خوردم و زار زار گریه میکردم ولی زیر بار نمی رفتم .اما نهایتا"...
Posted by elham | May 2, 2007 7:40 AM
Posted on May 2, 2007 07:40
لا اکراه فی الدین؟!
راستی با این همه هزينه که برای همايش و سمينارهای مهندسی فرهنگی خرج میکنند، چرا هنوز بروندادی برای فرهنگ جايگزين پديدهی بدحجابی پيدا نکردهاند؟
Posted by meisam | May 2, 2007 2:12 AM
Posted on May 2, 2007 02:12
نمي دونم چي بگم ؟
Posted by احمدعلي | April 30, 2007 8:17 AM
Posted on April 30, 2007 08:17
خیلی از خوندن مطبت تحت تاثیر قرار گرفتم... موفق باشی
Posted by ali | April 29, 2007 2:37 PM
Posted on April 29, 2007 14:37
اگر کسی اون زمانهای رشت رو بیاد بیاره می فهمه که اونجا که به اصطلاح یه کم مردن تر از جاهای دیگه ایران- جز تهران هست وقتی این جور بوده ، بقیه جاهای ایران چه وضعی داشته.
Posted by محمد | April 28, 2007 9:49 PM
Posted on April 28, 2007 21:49
چقدر جالب که این روزها کمتر کسی رو می شه پیدا کرد که کمی فکر کنه همه فقط اداشو در میارن
دارم هم به خودم می گم هم به تو
گناه همه ی ما اینه که همیشه کلی زشتی پشت این ماسک زیبا پنهان می کنیم
ای کاش این ماسکو برداریم بازم زیبا باشیم اون موقع فریاد بزنیم و از زیباییمون دفاع کنیم
کمی فقط کمی بیشتر فکر کنیم نه رو کارای دیگران در مورد خودمون بیشتر فکر کنیم
Posted by .............. | April 28, 2007 7:10 PM
Posted on April 28, 2007 19:10
در مورد کتک خوردن وحشیانه ان دختر بینوا در روز پنج شنبه توسط کلانتری 127 نارمک افشاگری کنید تلفن کلانتری 77894241 لطفا دوستان تماس بگیرند و ان چه لایقشان است نثارشان کنند برای دیدن فیلم به بالاترین مراجعه کنید
Posted by شهرزاد_اصفهان | April 28, 2007 2:41 AM
Posted on April 28, 2007 02:41
mahshar bood, kheili ghashang bood
Posted by ali | April 27, 2007 10:36 AM
Posted on April 27, 2007 10:36
salam.az in rozhaye nekbati nago k nemidonam key bayad tamom she.be ma ham sar bezan
Posted by zahra | April 26, 2007 1:28 PM
Posted on April 26, 2007 13:28
neveshte hayat mara yad
ye filmy ke chand sale pish didam andakht yade filmy ke mara be ye shok bord az bas behesh fekr kardam nemidonam didy ya na ye film italy be name malena
Posted by monir | April 26, 2007 11:38 AM
Posted on April 26, 2007 11:38
سلام مطلب خوبي بود
Posted by نسميا | April 26, 2007 10:37 AM
Posted on April 26, 2007 10:37
salam be zibaiha
matlabe besyar khobi bod .
ghade havva nemiresid dokhtarane in nasl hame sibha ra khahand chid .
edame bede va ghavi bash va az hich patroli natars ,ma harfeman ra mizanim bogzar az gose sorkhak begirand
Posted by fariba davoodi mohajer | April 26, 2007 9:34 AM
Posted on April 26, 2007 09:34
تاثیرگذار بود.
ممنون.
Posted by میرزا | April 26, 2007 2:21 AM
Posted on April 26, 2007 02:21
سلام با مطلبی مرتبط به روزم.
Posted by mehri jafari | April 26, 2007 1:54 AM
Posted on April 26, 2007 01:54
سلام. از آخرین باری که دیدمت 7-8 سال می گذرد. دورا دور از بچه ها خبرت را داشتم . و خوشحالم که نوشته هایت را می خوانم. به مغزت فشار نیار. با اسم مستعار به دیدنت آمدم .
Posted by محمد یوسفی | April 26, 2007 1:24 AM
Posted on April 26, 2007 01:24
http://www.artnewsagency.com/main/archive/2007/04/post_4150.php
بازتاب مطلب شما
Posted by هنر | April 25, 2007 9:05 PM
Posted on April 25, 2007 21:05
مطلب خيلي خوبي بود
Posted by محمد تاجیک | April 25, 2007 8:38 PM
Posted on April 25, 2007 20:38
):
Posted by jodie | April 25, 2007 2:24 PM
Posted on April 25, 2007 14:24
salam
jaleb va ghawi minewissi
mamnoon
Posted by arash-kharrat | April 25, 2007 2:07 PM
Posted on April 25, 2007 14:07