اگر قرار بود مبارزه کنم سعی نمی کردم همه دنیا را عوض کنم چون تا حالا کسی نتوانسته با این روش ها نابود کننده را منفجر و نابود کند. و البته برعکس به مطرح شدنش هم کمک کرده...
اگر می خواستم مبارزه کنم،با دوستان خارجی ام می رفتم سینما.با هم فیلم را می دیدیم و بعدش هم با هم در مورد همه چیزهایی که ممکن بود به عقل من برسد بدون تعصب بازی ،صحبت می کردیم.برایشان هر چه فایل و مدرک خاص در مورد دوره خشایار شاه لازم بود، می فرستادم و اینترنتی کمک می کردم تا بیشتر بدانند کجای تصاویر غیر واقعی بوده.
می دانم که دوستانم به دوستانشان می گفتند که این فیلم می تواند برای تلف کردن وقتشان مفید باشد ...( و آنها هم نتیجه بحث هایشان را با یک ایرانی می گفتند!) دوستانشان هم یا حوصله داشتند که فیلم را ببینند و خودشان قضاوت کنند یا نه.اگر می دیدیند دوباره با قبلی ها بحث می کردند،اگر هم نمی دیدند که هیچ ! در این صورت آنها هم به کسانی که می خواهند فیلم را ببینند تا از این همه سروصدا سر در بیاورند،توصیه هایی می کردند.
با این روش...شاید همه دنیا را از دیدن فیلمی که به قول خیلی ها ،ایرانیان را وحشی های احمق نشان داده،منع نکرده ام اما به جای تکان دادن یک جهان ،دنیای کوچک اطرافم را آگاه تر کرده ام.
وقتی فیلم برات را دیدم- با دوستان داخلی و خارجی! - و شاهد بحث های طرفین در مورد قزاقستان و برات بودم،فهمیدم روش مبارزه چقدر ساده است ...
Comments (11)
به كوروش قول داده ام كارگردان فيلم 300 رو مثل سگ به پاي پاسارگارد بندازم
دار زدن اون يارو تو پاسارگارد رو يه روز ميبينيد براي عبرت ديگران
Posted by مورخ پرشيا | November 5, 2007 11:58 AM
Posted on November 5, 2007 11:58
به نظر من بهتره كه امظا كنين .چون اونا عاقلانه باگتگو و بدون تعصب اين فيلم را نساختند
اگه خواستي برابر دشمنت پيروز بشي بايد با روش خودش باهاش مبارزه كني نه از روي حس انسان دوستي.
Posted by hadi | August 20, 2007 8:43 AM
Posted on August 20, 2007 08:43
موافقم
Posted by حسین | April 3, 2007 12:45 PM
Posted on April 3, 2007 12:45
سلام جالب بود.
Posted by Mani | April 1, 2007 10:00 AM
Posted on April 1, 2007 10:00
سلام اینکه امضا نمی کنید به خودتون مربوط میشه روش جالبی دارید برای مبارزه آدم رو یاد تاثیر پروانه می اندازه منظورم همون قانون فیزیکه
ولی این اعتراضها بیشتر شکل نمادین داره یه جور راهپیمایی اینترنتی خوب بعضیا دوست ندارن راهپیمایی برن حق دارن نظر خودشونه
عیدتونم مبارک
Posted by احسان | March 31, 2007 5:10 AM
Posted on March 31, 2007 05:10
سلام
وبلاگ زیبایی دارید . ازمطالبتون استفاده کردم .
به ما سربزنید خوشحال می شم .
منتظرتون می مونم
با احترام ...............حسامی http://www.hesamsara.parsiblog.com/
Posted by Anonymous | March 29, 2007 6:28 AM
Posted on March 29, 2007 06:28
بدم نیومد!! شاید منم همین کارو کردم!
Posted by لولو | March 27, 2007 1:52 AM
Posted on March 27, 2007 01:52
هیچ ندیدم جز زیبایی
یک سال دیگر از زندگی سپری شد و 365 روز به زمان و موعد مرگ نزدیک شدیم.
حال و روزمان شده درست مثل زمان جنگ:
آدم های ترسویی مثل من، با شنیدن سوت خمپاره، بدون آن که بدانند خمپاره در کجا فرود خواهد آمد، به طرف جلو می گریختند تا مثلا محل امنی بیابند. غافل از آن که خمپاره جلویشان به زمین خواهد خورد و آنها وحشت زده، از سوتش، به سویش می گریختند!
365 روز بر گذر ایام از آن روزهای خوب با خدا بودن گذشت و من هنوز نفس می کشم.
هنوز به خود مغرورم و از گناه لبریز.
سالی دیگر گذشت و برخی طبق عادت جدید، سال را در شلمچه ساختگی تحویل کردند.
شلمچه، سه راه مرگ، سه راه شهادت، کانال پرورش ماهی، دژ عمار ...
نمی دانم چرا باید حتما در خود شلمچه، مشابه بدلی آن را درست کنیم تا مردم حال کنند؟!
…
Posted by حمید داودآبادی | March 25, 2007 8:02 AM
Posted on March 25, 2007 08:02
اين به كنار. بازده اين گونه پتيشن ها تا به حال چگونه بوده؟ آيا تاثيري گذاشته؟ اين پتيشن ها بين خودمان چرخيده و چرخيده و چرخيده .
Posted by کتابیسم | March 24, 2007 6:17 AM
Posted on March 24, 2007 06:17
حالا اگه امضا نمی کنی
چرا می زنی؟
راستی سال نو مبارک
پتیشن هم معادل فارسی داره
چرا از اون استفاده نمی کنید؟
Posted by آدم | March 24, 2007 12:44 AM
Posted on March 24, 2007 00:44
باحال بود. سال نو مبارک
Posted by تاجیک (حاج کاظم)ن | March 23, 2007 11:33 PM
Posted on March 23, 2007 23:33