در فرهنگ موسيقی پس از اتقلاب ، مفهوم حرکات موزون با رقص کاملا در هم آميخته و با وجود تفاوت های ملموس هر دو نوع ، همه چيز ناديده گرفته می شود.
همه روزه گروه های مختلفی در اين زمينه فعال می شوند و پس از اجرای چند برنامه شکل اصلی خود را پيدا کرده و رشد می کنند ، با اين ديدگاه که محور کارشان " رقص " است ولی با نام حرکات موزون که زيرمجموعه اين هنر است ، برنامه اجرا می کنند.
يکی از معدود گروه هايي که از همان ابتدا تلاش کرد نام و محتوای خود را حفظ کند گروه رقص " شروه " است : گروه نو پا و جوان با 10 دختر پرشور که با نخستين اجرای خود در تالار وحدت موفق شد استقبال و موفقيت بی نظيری را برای خود فراهم کند.
يکی از روزهای پاييز سال گذشته برای اين گروه تبديل به روز خاصی شد. اکثر بانوان و حاضران در تالار وحدت که شاهد اولين اجرای عمومی گروه " شروه" بودند ، اعتراف به وجود چيزی غريب در اجرا و حرکات می کردند : اجرايي فراتر از تعادل و توازن با ريتم و موسيقی !
شراره شاه حسينی سرپرست گروه شروه است که برای بيان انگيزه اش
از راه اندازی چنين گروهی يک جواب دارد: هميشه خدا را در حرکت احساس کرده ام !
تحصيل کرده تاتر است ولی اين فعاليت نتوانسته بيان کننده حس درونش باشد:" دنيای
تاتر چيزی نبود که می خواستم و حتی من را از آنچه در ذهن داشتم ، دور می کرد. نمی
توانستم آدم های غير حقيقی را که خارج از صحنه تاتر هم بازی می کنند ، هضم کنم و
بسياری از ارزش ها را زير پا بگذارم."از او در مورد نحوه اجرا و وجود حس خاصی فراتر
از ريتم و هماهنگی با موسيقی می پرسم : "در خلوت های خصوصی خودم، احساس می کردم که
بايد چيزی را درونم پيدا کنم و آن را فرياد بزنم.مسلما هر انسانی مسووليتی دارد و
بايد آن را بيابد. وقتی حرکات را با موسيقی در می آورم ، همه وجودم تبديل به نوری
از خدا می شود.من در رقص خدا را می بينم . همه چيز در دنيا حرکت می کند ، حتی کره
زمين همه لحظه ای آرام نيست و مدام می چرخد ، مسلما آفريننده همه اين حرکت ها و
توازن ، يک رقصنده است. بر همين اساس همه حرکات را از طبيعت الهام می گيرم. طبيعتی
که آفريننده اش يک هنرمند است.وقتی که موسيقی و رقص و تطبيق حرکات را با ريتم به
شکل ناخودآگاه و درونی حس کردم ، متوجه ندای درونم شدم و ديدم اين همان چيزی است که
می توانم با آن به خدا نزديک شوم و آرام گيرم: می توانم در هر لحظه آن ، زيبايي ،
يگانگی و نظم آفرينش را درک کنم. اين اعتقاد درونی من بوده و هست و تلاش کرده ام آن
را به همه بچه های گروه انتقال دهم.اگر اين احساس بين تماشاگران ايجاد شده و آنها
چيزی فراتر از هماهنگی معمولی را بين رقصنده ها حس کرده اند ، نشان می دهد که تا
حدی در انتقال حس درونی ام موفق بوده ام ، خيلی مهم است که برای ايجاد اين هماهنگی
و رقص روح عاشق و بزرگی داشته باشيم. "