روز خوبی بود اين چهارشنبه تعطيل ! دو تا کتاب خواندم و دوتا فيلم
ديديم ؛ سايه گريزان گراهام گرين و عادت می کنيم از زويا پيرزاد .
پيرزاد
همانطور که فکر می کردم اين کتاب را با دستمايه داستان کوتاه نوشته. موضوع هم به
نحوی عشقی است و هم ماجرا و تفاوت بين نسل هاست !
اين تفاوت جاهايي عالی نمايش
داده می شود و بعضی جاها ديگر رو و دوست نداشتنی می شود.
صفحات پر است از توضيح
جزئيات ( حدس می زدم ) و البته بعضی زيرکی های جالب در نشان دادن حالات يا عکس
العمل های شخصيت ها. اسم وبلاگ ... چت ..اينترنت و حتی نوشی و جوجه هاش به نحوی در
اين کتاب آمده و همين چيزهاست که نشان می دهد ماجرا مال همين روزهاست ..شايد همين
زمستان گذشته !
فيلم های 21
گرم به کارگردانی گونزالس و بيست و پنجمين ساعت کار
اسپايک لی عزيز ،را هم ديدم...مونتاژ و کارگردانی هر دو شاهکارند ...ديدن هر کدام
از اين فيلم ها به تنهايي اعصاب قوی می خواهد چه برسد با هم ببينيدشان !
چون
مونتاژ و کارگردانی و حتی فيلمنامه به نحوی است که اصلا نمی دانيد الان کجای فيلم
هستيد و آيا اتفاقی افتاده يآ نه و کدام سکانس زودتر از ديگری اتفاق افتاده
! جمله زيباو درستی در 21
گرم هست که شون پن می گويد :" وزن واقعی زندگی چقدره؟ می گن موقع مرگ 21 گرم از
زندگی مون کم می شه ... چيزی در حد وزن يک شکلات کوچک يآ يه مشت سکه ناچيز يا
اندازه وزن يک مرغ مگس خوار ..به هر حال همين کمبود وزن باعث می شه که بميريم
..... " اينها ديالوگ های مردی است که قلب پيوندی دارد ..چيزی به
اندازه 21 گرم شايد، که مال خودش نيست !
...
I have seen 2 movies and read 2 books in a holiday !
I have seen 21 greams by
Alejandro González
Iñárritu and 25th hours
by Spicke Lee in a day. They made me crazy ..about Life ..death and freedom
. I like both of them and will have them for own.