اين جريان فروش و انتشار کتاب زويا پيرزاد منو ياد جی کی رولينگ می اندازه و جريان پيش فروش و جو سازی های رسانه ای در مورد انتشار آخرين کتاب های هری پاتر ! فکر می کنم يه جورايي اين جريان اطلاع رسانی در مورد انتشار يک کتاب در مطبوعات و شمارش معکوس که مثلا فردا می تونيد اين کتاب رو بخريد ، بی سابقه اس.
ويترين نشر مرکز پر بود از " عادت می کنيم " با جلد ساده آبی ! فروشنده می گفت دو روز ديگر چاپ دوم هم در می آيد. می گفت تا الان بيش از 40 جلد به فروش رفته ..يعنی از صبح تا عصر! می گفت که فعلا زياد با اين کتاب به اندازه چراغ ها را من خاموش می کنم ، ارتباط نگرفته ولی جوون پسندانه اس...
هنوز کتاب را نخونده ام ..هنوز نيم ساعت نمی شود که خريدمش ، ولی می تونم حدس بزنم که پر از جزئيات رفتاری شخصيت هاست و پر از توصيف اشيا . چراغ ها را ... دوست نداشتم چون کشدار بود و پر از واگويه های تکراری و آخرش هم می شد کل کتاب را در 50 صفحه خلاصه کرد بدون اينکه چيزی از اهميت موضوع کم بشه ولی داستان های کوتاه پيرزاد شاهکارند..او در رمان نويسی به اندازه کوتاه نويسی موفق نيست چون دستمايه نوشتاری اش همان موضوعات داستان کوتاه است که کش می آورد و می شود ، رمان !
بخوانم تا ببينم چقدر به تصوراتم نزديک است اين کتاب !
...
Mrs Zoya Pirzad is one of our latest famouse author who has written her last novel . It has incriesed in selling . I bought it and want to read and after that write what I think about her book!