دوسالانهاي براي عكس و گرافيك
بيش از يك هفته از روز افتتاحيه ميگذرد. اين روزها گالري خيال از شلوغي و ازدهام روز اول دور شده و تابلوها و قابهاي عكس روي ديوارهاي چهارمين يا نهمين بيينال عكاسي هنوز سر جاي خود هستند. علاقهمندان و عكاسان هنوز در حال تماشاي عكسهاي همكاران خود حضور دارند و زمزمههايشان در مورد نحوه داوري و برگزاري دوسالانه به گوش ميرسد.
4 طبقه گالري خيال براي اولين بار پذيراي عكسهاي دوسالانه است؛ عكسهايي كه با مفاهيم خلاقيت و نوگرايي درگير شده و بيش از عكس به پوسترهاي زيبا و خلاقانه شبيه هستند. شعار پرورش خلاقيت و نوآوري، موضوع اصلي بيينال عكس امسال را شكل داده و به همين دليل در هيچ كدام از طبقات اين نمايشگاه عكس صرف خبري وجود ندارد.
بعد از 5 سال عكاسان كولهبار خود را بستهاند و عكسهايي را با تركيب بنديهاي عجيب، نورپردازيهاي ديدني، سوژههاي ساده و نگاه سهل و عميق خلق كردهاند. اگر عكس، خبري هم گوشهاي خودنمايي ميكند، در انحصار كولاژ و مجموعه عكس رنگ خبري كمتري را در خود دارد. نام اكثر عكاسان كه آثارشان پذيرفته شده از دل مطبوعات آمده در حالي كه بخش اعظم عكس خبري مربوط به زلزله بم است كه تلاش محسوسي براي زدودن مفاهيم كهنه آنها به چشم ميخورد.
مضمون واقعي كانسپتچوال آرت يا هنر مفهومي را ميتوان در دوسالانه عكاسي امسال مشاهده كرد.
مجموعه عكسها بيشتر به اين روش متمايل هستند؛ عكسهايي از كانالهاي مختلف تلويزيون، مجموعه عكس از دوران كودكي و ميانسالي چند زن، پاها، بدنهاي بدون سر، عكسهاي خانوادگي و عكسهايي كه در نگاه اول يك تابلوي نقاشي و حتي اثر گرافيكي به نظر ميآيند.
تصاوير ناواضح و فولو، ريتم و بافت و كادرهاي ناتمام و حضور اشيا و نورهاي تند، مواردي است كه در عكسهاي عكاسان جوان، نشان از تمايل آنها براي يافتن سبك خود و روشهاي جديد دارد، امري فراتر از سبك و روش بيينال گذشته! مورد عجيبي كه در طول بازديد از نمايشگاه خودنمايي ميكند، قابها و پاسپارتوهاي عكسهاست، گاهي رنگ و اندازه قاب و پاسپارتو مناسب عكس نيست و قدرت و زيبايي عكس را تحتالشعاع قرار ميدهد.
وقتي همه طبقات را ميگذراني و مقابل در خروجي خيال ميايستي، تازه هجوم اين همه تصوير را حس ميكني عكسهايي كه بعضي به دليل سادگي و برخي ديگر به خاطر پيچيدگي در ذهنت مانده يا ميخواهد فرار كند. كادرهاي موزون و ناموزون با آن نورهايي كه گويا بر تابلويي پاشيده باشند و مجموعههاي بزرگ كه گاهي فقط يكي از آنها به تنهايي كافي است. زندگي را ميشود در اين عكسها ديد، سير زندگي را، نگاهها را، حركت و شبانهروز را، كلمه و جمله را و حتي شادي و غم زندگي را ميتوان لابهلاي اين قابها لمس كرد.
با اين همه گاهي فكر ميكني عكاس، اين اثر را براي داور خلق كرده يا مخاطب؟ اينكه عكسهاي خبري فقط با چند المان خاص بصري، از جنس عكسهاي خلاقانه محسوب شوند، كمي عجيب است.
مسلماً اين نمايشگاه نميتواند آينه كاملي از عكاسي ايران معاصر در شاخه خلاقه و هنرمندانه باشد، چرا كه تعداد زيادي از عكاسان در بيينال امسال شركت نكردهاند و چه بسا آثار آنها ميتوانست، جريان داوري را تغيير دهد.
اصل اين يادداشت در روزنامه وقايع اتفاقيه است که متاسفانه از آنجايي که هنوز مطالب در سايت دارای لينک ثابت نيستند ، همه مطلب را آوردم...
...
Its my article and little note about our photography biennial in Iran. Its somehow just like a biennial for graphic biennial not photography caouse the most of photos are illustration and poster not a pure photo !