تقريبا تيتر يک و عکس يک همه روزنامه های صبح امروز ماجرای ناصر محمد خانی و شهلا بود. اين بهترين کار برای افزايش فروش و غيرانسانی ترين روش برای به خاک سياه نشاندن يک قهرمان! است.
اين کار يک روش ژورناليستی است. بحثی نيست..همه جای دنيا هم مشابهش وجود دارد . خب ! به چه بهايي !؟
اين قدرت رسانه هاست که می تواند يک مساله را در کشور بسازد و جريان سازی کند . مطبوعات می توانند يک پرونده قتل عادی را به بزرگ ترين و پر سروصدا ترين پرونده های تاريخ تبديل کنند و از يک قاتل معروف ترين چهره ها را بسازند. اين ها همه روش های استاندارد بين المللی است. ولی من با بخش غير انسانی کار مشکل دارم. راستش لايه های پدرسوختگی در خونم کم است و شعورم به بعضی چيزها قد نمی دهد.
من معتقدم ، حتی اگر محمدخوانی قاتل هم باشد نبايد تا اين حد آتش زير خاکستر را زياد کرد...نبايد قهرمان بودنش را در ذهن مردم تا اين حد نابود کرد و به اعتبارش بيش از اين لطمه زد. نه به روز های اول که اسمش را در حد نون ميم به کار می بردند و نه به امروز که همه زندگی و روابط و خورد و خوراکش را زير سوال می برند.
امروز بيش از محمدخوانی حرکات ، جواب ها و عکس المل های شهلای آرايش کرده و بانمک و جسور در روزنامه ها نمود داشت . باز هم يک خوراک مطبوعاتی ديگر !